دهه ی 1960 میلادی، دهه ی توسعه سیاسی و ناآرامی های اجتماعی بود. در همین دهه بود که موسیقی فولکلور آمریکایی به روشی برای انتقال افکار سیاسی و اعتراض تبدیل شد و خوانندگان فولک به عنوان متولیان نافرمانی مدنی نقش مهمی را ایفا کرد. این سبک از موسیقی محلی ابتدا توسط دانشجویانی که آن را وسیلهای معنادار برای ایجاد تغییرات مثبت و انسانی در جهان میدانستند، انتخاب شد. اگه یادتون باشه چیزهای دیگری هم مثل بودیسم، ذن، غذاهای ارگانیک هم درکنار موزیک فولک در تمام دانشگاه ها به عنوان یک مد مدرن فراگرفت.
در همین دهه جون بائز خواننده و ترانه سرای معروف این سبک در کنار باب دیلن تقریبا یک تنه با اجرای تصنیف های فولک به نماد اعتراض در برابر سیاستهای دولت جنگ طلب آمریکا قد علم کرد. تا جایی که بائز با گرم شدن فضای اجتماعی و سیاسی در ایالات متحده و سراسر جهان، به یک فعال حقوق مدنی و جهانی مبارزه با خشونت تبدیل شد. بعدها او “بهعنوان فرزند یک دهه آشفتگی” به نماد ملی پرهیز از خشونت و موسیقی اعتراضی تبدیل شد. بعدها موزیک اعتراضی به سایر ژانرها مثل راک، رپ و هیپ هاپ نیز سرایت کرد. او صدای بسیار جذابی و ظاهری بسیار معمولی داشت که در جذب مخاطبانش نقش موثری رو بازی کرد.
عروس سایگون در اصل شعری از نینا دوشک در اعتراض به جنگ ویتنام بود که سال 1967 توسط جون بائز به ترانه تبدیل شد و داستان سربازی رو تعریف می کرد که با عروسش خداحافظی می کنه، در حالی که می ره در جنگی بجنگه که درش خواهد مرد. معروفه که در شوی در توکیو، ماموری از سازمان CIA مترجم ژاپنی رو مجبور به سانسور صحبتهای جون بائز کرد. حتی ترجمه ی درست این آهنگ رو هم برای مردم پخش نکردن. مترجم فقط یک کلمه گفت این شعری درمورد ویتنامه.
Saigon Bride
Farewell, my wistful Saigon bride
I’m going out to stem the tide
A tide that never saw the seas
It flows through jungles, ’round the trees
Some say it’s yellow, some say red
It will not matter when we’re dead
How many dead men will it take
To build a dike that will not break?
How many children must we kill
Before we make the waves stand still?
Though miracles come high today
We have the wherewithal to pay
It takes them off the streets, you know
To places they would never go alone
It gives them useful trades
The lucky boys are even paid
Men die to build their Pharaoh’s tombs
And still, and still the teeming wombs
How many men to conquer Mars?
How many dead to reach the stars?
Farewell, my wistful Saigon bride
I’m going out to stem the tide
A tide that never saw the seas
It flows through jungles, ’round the trees
Some say it’s yellow, some say red
It will not matter when we’re dead
عروس سایگون
بدرود عروس سایگون غمگین من
می رم بیرون تا جلوی جزر و مد (دشمن) رو بگیرم
جزر و مدی که هرگز اتفاق نیفتاده (ویتنامی ها دشمن نیستن)
می گن از بین جنگلا میگذره، دور درختا می پیچه
می گن شاید (دشمن) زرده و شاید قرمز*
[و البته که] این مهم نیس وقتی همه ی ما مرده باشیم
چن تا آدم دیگه باید بمیرن تا سنگری بسازن که خراب نشه؟
چند تا بچه ی دیگه باید بکشیم
قبل از اینکه امواج (به معنی کمونیسم) رو متوقف کنیم؟
اگرچه امروز معجزه ها زیادن اما
ما هم می تونیم از پسشون بر بیایم
جوونهای امریکایی رو از خیابونا جمع می کنین و
می برین به جایی که هیچ وقت تنهایی نمی رفتن (جنگ-ویتنام)
بهشون یه معامله ی منصفانه پیشنهاد می کنیم و بهشون می کیم تازه
خوش شانس هم بودن **
بشر می میره تا مقبره ی فرعون ها رو بسازه
و هنوز که هنوزه این ادامه داره
چن تا آدم واسه فتح مریخ کافیه؟
چن تا مرده واسه رسیدن به ستاره ها؟
بدرود عروس سایگون غمگین من
می رم بیرون تا جلوی جزر و مد (دشمن) رو بگیرم
جزر و مدی که هرگز اتفاق نیفتاده (ویتنامی ها دشمن نیستن)
می گن از بین جنگلا میگذره، دور درختا می پیچه
می گن شاید (دشمن) زرده و شاید قرمز*
[و البته که] این مهم نیس وقتی همه ی ما مرده باشیم
* اشاره به ناآشنا بودن جوانان آمریکایی با مردم ویتنام هست که حتی نمی دونستن نژادشون چیه
** منظور بائز اینه که اکثر مردان/پسرانی که به جنگ میرن در نهایت میمیرن، اما چون رفتن به جنگ “مزایایی” هم داره (حقوق می دن) دولت بهشون می که از این بابت باید احساس “خوش شانسی” بکنن